پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره
سقف خونه ی ماسقف خونه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره
مهرسامهرسا، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

دختر دانا و پرمهر مامان

مامانا حتی تو بهشت هم روی آرامش رو نمیبینن

مامانا حتی تو بهشت هم ... مامانا حتی تو بهشت هم روی آرامش رو نمیبینن. اونجا هم دغدغه بچه هاشونو دارن . اونجا هم برای غم وغصه بچه هاشون اشک میریزن بی تاب میشن وحتما دعا میکنن اینو از خوابی که چند شب پیش خاله مریم دید فهمیدم. و یا از اون شبی که مریض بودی و شب از نیمه گذشته بود اسم دارو تو فراموش کرده بودم به خاله زنگ میزدم که اسم دارو رو بپرسم اما چون خواب بود جواب نمیداد از صدای گریه هات گیج و سر درگم شده بودم دستم به هیچ چیز بند نبود یه دفعه خاله زنگ زد گفت با صدای مامان که روسرم داد میزده :مریم،مریم از خواب پریدم و پیامتو دیدم. مامانم بی تاب جگر گوشه دخترش شده بود. واقعا دلم برای مامانم تنگ م...
13 دی 1393

شلوار مال کیه؟!!!

سلام مامانی چند روزپیش عمو رضا یه شلوار برات اورد که سوغات بابابزرگ آیلین از کربلا بود ، البته قبلش اینو بگم دقت  خیلی بالایی داری کافیه لباسی رو تن کسی ببینی خوب به خاطر میسپری و  اگه یه ماه بعد اون لباس رو جایی ببینی میدونی مال کیه حالا برگردیم سر داستان شلوار: هر وقت میخوام اون شلوار  رو پات کنم میزنی زیر گریه و میگی عمو عمو !!!  فکر کنم چون شلوار رو دست عمو دیدی فکر میکنی شلوار مال عمو هستش و تو نباید اونو بپوشی. ...
10 دی 1393

دومین شب یلدا...

سلام دختر نازم چندشب پیش، شب یلدا بود دومین یلدای من با تو یلدا یعنی ..... سلام دختر نازم چندشب پیش، شب یلدا بود دومین یلدای من با تو یلدا یعنی زندگی آنقدر زیبا و با ارزشه که یک دقیقه بیشتر شدنش رو باید جشن گرفت.  ومن باید قدردان پروردگارم برای تمام دقایق و حتی ثانیه های با تو بودنم باشم. شب یلدا امسال مصادف شد با هیجده ماهگی پارمیس نازنین مامان . هجده ماهگیت مبارک نفس مامان. پس ارزشش رو داشت که با همه خستگی امروزم بخاطر دست گلی که شما به آب دادی ( یه بطری روغن رو خالی کردی رو موکت آشپزخونه و من تمام امروز در حال سائیدن لک بزرگ روغن توی هوای بس ناجوانمردانه سرد بودم) حوصله به خرج بدم و یه کیک خوشم...
3 دی 1393
1